ایران امروز در شرایط حساس تاریخیای قرار دارد که ادامه قرنها شرایط حساس تاریخی حاکم بر این سرزمین است که به دلیل ماندگاری علت اصلی پیدایش این شرایط، جز در برهههایی بسیار کوتاه، نسبت به تاریخ کشور، دست از گریبان ایرانیان بر نداشته است. در این شرایط، به نظر میرسد تمامی افراد و جریانهایی که به منافع ملی اندیشیده و دلنگران آن هستند باید ضمن توجه به بحرانهای سترگ پیشروی ایران، تاملی دوباره پیرامون مفاهیم مهمی چون منافع ملی و ملیگرایی نمایند تا ضمن ایجاد مرز ضدیتی مشخصی بین افراد و جریانهای دلنگران منافع ملی در گفتار و عمل، و افراد و جریانهایی که اگرچه ممکن است در گفتار، سخن از دلبستگی و وم توجه به منافع ملی به میان آورند، اما در عمل نحوه کنش و تصمیمگیریهای آنها نسبتی با منافع ملی ندارد، زمینه برای مفصلبندی دوباره و هژمون شدن این گفتمان قدیمی در آیندهای نزدیک که به نظر میرسد در آن شرایط سایر گفتمانهای مطرح در فضای ی کشور، بواسطه ناکارآمدی، مشروعیتزدایی خواهند شد فراهم گردد.
این متن در تلاش برای پاسخگویی به دو دغدغه فوق، در گام نخست تلاش میکند تعاریفی مشخص از مفاهیمی چون ایران»، منافع ملی» و ملیگرایی» ارائه نموده و در گام بعد به بحرانیهایی اشاره کند که بواسطه اثرگذاری شدید بر کاهش قابلیت پایداری ایران، باید مورد توجه ملیگرایان ایرانی قرار گرفته و پیش از آنکه لطمات جبرانناپذیری را به تمامیت ارضی کشور وارد نماید پیرامون آنها چارهاندیشی کنند.
- توضیحاتی پیرامون سه مفهوم ایران، منافع ملی و ملیگرایی
ایران» برای نگارنده این متن یک سیستم پیچیده جغرافیایی- اجتماعی- ی با مرزهایی مشخص است که وظیفه تنظیم و کنترل رفتارهای درون این سیستم را همانند سایر سیستمهای مصنوع و طبیعی موجود در جهان، بخشی بر عهده دارد که آن را سیستم حکمرانی» مینامیم. اگرچه مجموعهای از عوامل پیچیده در کنار یکدیگر وضعیت تاریخی و کنونی ایران را پدید آوردهاند، اما از این منظر، علت اساسی کامیابیها و ناکامیها و بحرانهایی که این سیستم جغرافیایی- ی در طول تاریخ تجربه کرده است را باید در ضعفهایی در زمینه طراحی 3 نوع سیستم حکمرانی کلانی جستجو کرد که وظیفه کنترل و تنظیم روابط این سیستم و البته کنترل اثر عوامل اخلالگر درونی و بیرونی را در طول تاریخ بر عهده داشتهاند. این سیستمهای حکمرانی در تاریخ ایران را میتوان به سه گونه کلی تقسیم کرد: یک سیستم حکمرانی که از زمان شکلگیری ایران به منزله یک کشور تا دوران مشروطه حاکم بوده است، یک سیستم حکمرانی که بواسطه ایجاد تغییراتی در سیستم حکمرانی کهن، پس از انقلاب مشروطه، پدید آمد و تا انقلاب 1357 ادامه یافت و سیستم حکمرانی دیگری که از سال 1357 تا کنون بر کشور حاکم است.
ایران دارای یک پیشینه تاریخی از زمان نخستین تلاشها برای تاسیس این سیستم و بخشهای گوناگون آن تا کنون است. این زمان را میتوان مقارن با سال 559 پیش از میلاد و زمانی دانست که کوروش شروع به بنیان نهادن قلمرویی نمود که بعدها تبدیل به نخستین امپراتوری بزرگ جهان شد و در دوران اوج وسعت خود مساحتی بین 8.5 تا 11 میلیون کیلومتر مربع داشته است. مرزهای این سیستم از حیث ی در این بستر تاریخی بنا به دلایل گوناگون (که مهمترین آن وجود نقاط ضعفی در طراحی سیستم حکمرانی کلان است) در زمانهای مختلف دستخوش تغییراتی شده است. ایران به دلیل تاریخ کهن آن از یک قلمرو فرهنگی نیز برخوردار است که فراتر از مرزهای سیستم جغرافیایی – ی کنونی است و در برهههای خاصی از زمان در درون این قلمرو جغرافیایی-ی قرار میگرفته است. در این متن، مراد از مفهوم ایران، قلمرو جغرافیایی – ی کنونی است که یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که در حدود یک ششم مساحت ایران در دورانی است که این سیستم از حیث گستره جغرافیایی بیشترین وسعت را داشته است.
پیش از ارائه تعریفی از ملیگرایی» باید مفهوم دیگری با عنوان منافع ملی» تعریف گردد. هنگامی که از منافع ملی سخن میگوییم مراد ما چیست؟ زمینی نمودن این مفهوم و ارائه تعریفی دقیق از آن در این دوره زمانی که بخش قابل توجهی از بازیگران عرصه ی و اجتماعی و از جمله افراد و جریانهایی که تا دیروز با مفاهیمی چون منافع ملی و ملیگرایی سر ناسازگاری داشته و ملیگرایان ایرانی را مینواختند و اکنون نیز رفتارها و تهای اتخاذ شده از سوی آنها قرابت چندانی با این اداعا ندارد لازم و ضروری است. با توجه به مفهوم پایداری» ( که مشخص کننده وضعیت یک سیستم جغرافیایی – ی در ارتباط با مساله ماندگاری از طریق شاخصهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی است) و در نظر گرفتن ایران به منزله یک سیستم پیچیده، هنگامی که از منافع ملی سخن میگوییم، مراد ما هرگونه منفعتی است که در صورت تامین، از طریق افزایش قابلیت پایداری این قلمرو جغرافیایی- ی، موجبات ماندگاری طولانی مدت آن را فراهم مینماید و بدیهی است که عمل بر خلاف منافع ملی نیز هرگونه کنش و اقدامی است که در کوتاه و بلند مدت بواسطه کاهش قابلیت پایداری این سیستم، ماندگاری آن را با چالش مواجه نماید. وضعیت این سیستم در ارتباط با شاخصهای کلان اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در کل تعیین کننده قابلیت پایداری این سرزمین است و بواسطه آنکه تمامی این حوزهها به یکدیگر مرتبط و بر هم اثرگذارند باید مجموع و برآیند آنها برای قضاوت در مورد اثرگذاری مثبت و یا منفی یک کنش، ت و یا تصمیم بر منافع ملی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال برای قضاوت درباره اثرگذاری مثبت و یا منفی تهای اتخاذ شده در حوزه کشاورزی در حدود پنج دهه گذشه در ایران بر منافع ملی و تهای اتخاذ شده در بحث امنیت غذایی باید آنها را در کنار وضعیت کنونی ایران از نظر محیط زیست و منابع آبی قرار داد و سپس نسبت به آنها قضاوت کرد. به عبارتی اقدامات و تگذاریهایی که بدون توجه به توان اکولوژیک ایران و با شعار تامین امنیت غذایی کشور و استقلال صورت گرفته و اکنون امنیت آبی و زیست محیطی ایران را (که پایهایترین امنیتی است که یک سرزمین باید از آن برخوردار باشد) به مخاطره انداخته است را نمیتوان تها و اقداماتی در راستای منافع ملی دانست. نمونههایی از این دست را میتوان در حوزههای ت داخلی، ت خارجی و تهای اجتماعی و فرهنگی نیز جستجو کرد.
با توجه به مطالب فوق از منظر نگارنده این متن، ملیگرایی ایرانی» به معنای دلنگرانی نسبت به سرنوشت سیستمی جغرافیایی – ی به نام ایران از حیث پایداری و تلاش در جهت افزایش قابلیت ماندگاری آن است. با این تعریف ممکن است گروهها و افرادی که تا کنون در زمره ملیگرایان نبودند ملیگرا تلقی شده و گروههایی که دم از ملیگرایی و منافع ملی میزنند در خارج از مرزهای این گفتمان قرار گیرند.
این الگو و تعریف ایدهآل از ملیگرایی، علاوه بر آنکه تعارضی با دلبستگی به مناطقی در سطح محلی و استانی نداشته، که آنها نیز باید در صدد افزایش قابلیت پایداری خود در بلند مدت باشند، تعارضی با دلبستگی به سطوح کلانتر از قبیل منطقه و جهان نیز ندارد. همچنین این تعریف این امکان را برایمان فراهم میسازد تا نسبت به جریانها و کنشگران ی ایران معاصر قضاوتی دقیقتر داشته باشیم و با خط کشی نسبتا دقیق پیرامون ملیگرایی آنان و یا انطباق و یا عدم انطباق کنشهای آنها با منافع ملی در بلند مدت قضاوت کرده و سخن بگوییم.
- منافع ملی، نقطه هدف ملیگرایان
از این منظر نقطه هدفی را که ملیگرایان برای سیستمی جغرافیایی – ی در مقیاس ایران در نظر میگیرند (باید توجه داشت که هر سیستمی در صدد دستیابی به هدفی مشخص در فضای حالت است) مفهوم منافع ملی با توجه به تعریف فوق است و خواهان آن هستند که سیستم حکمرانی کشور با توجه به این نقطه هدف (که میتوان آن را شاخصسازی نمود و به صورت کمی و کیفی مورد سنجش قرار دارد)، روابط درون و برون این سیستم را تنظیم نماید. که با توجه به دادههای تاریخی میتوان بیان کرد که بواسطه ضعفهای موجود در سیستمهای تنظیمگر و کنترل کننده کلان کشور (که میتوان آنها را ذیل سه بحث ضعف در تعیین نقطه هدف؛ ضعف در زمینه حلقه فیبدک و ضعف در زمینه طراحی خود سیستم حکمرانی خلاصه کرد) تا کنون در این زمینه موفق نبودهاند و علت اساسی ناپایداری همیشگی در پاسخ این سیستم، ماندگاری آن در شرایط حساس تاریخی و دور تاریخیای را که برخی اندیشمندان به آن اشاره کردهاند از همین منظر قابل بررسی است.
با مطالعه تاریخ ایران، جریان ملیگرایی با تعریف فوق جریانی است ریشهدار و کهن که در دوران معاصر بروز و ظهور بیشتری یافته و البته با فراز و فرودهایی همراه بوده است؛ اما نکته مهم آن است که به نظر میرسد با مفصلزدایی از سایر گفتمانهای فعال در فضای ی کشور و با توجه به اعتبارزدایی از سایر جریانهای ی و پاره پاره شدن هویتها، اگر قائل به توانایی هژمونیک شدن گفتمانی در فضای ی ایران در آینده باشیم، این جریان و گفتمان، گفتمان هژمون آینده ایران در قلمروهای فرهنگی، اجتماعی و نهایتا ی خواهد بود، به عبارتی گفتمان ملیگرایی» که دال مرکزی این گفتمان منافع ملی» با تعریفی است که در قسمت فوق به آن اشاره شد، رفته رفته تبدیل به گفتمان غالب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی شده که زمینه برای هژمونیک شدن آن در عرصه ی نیز فراهم خواهد شد.
-بحرانهای پیشروی کشور
با توجه به مطالب فوق، ایران در شرایط کنونی از حیث قابلیت پایداری وضعیت مناسبی نداشته و با بحرانهای چندگانهای روبروست که در صورت عدم توجه به آنها میتواند چالشهایی اساسی را برای بقا و ماندگاری آن ایجاد نموده و حتی در مراحل حاد و بحرانی یک بار دیگر موجب کاهش قلمرو ی آن گردد. این بحرانها به شرح ذیلاند:
بحران اقتصادی: که بارزترین نمودهای خود را در تورم، رکود و بیکاری نشان داده است و یکی از علل عمده پیدایش بحرانها در حوزههای اجتماعی و زیست محیطی است.
بحران اجتماعی: که گسترش بی رویه حاشیهنشینی در ایران، اعتیاد، سقوط سرمایه اجتماعی، وضعیت نامناسب جامعهپذیری بخش قابل توجهی از کودکان ایرانی، نیتیهای قومی و مذهبی ( کردها، آذریها، سیستانیها، اهل سنت، اهل حق و .) بارزترین نمودهای این بحران در ایران هستند.
بحران زیست محیطی: بحران آب (کمی و کیفی) که جدا از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی در صورت ادامه وضعیت کنونی بخشهای قابل توجهی از ایران را اصولا غیر قابل ست خواهد نمود؛ آلودگی هوا به صورت عام و پدیده ریزگردها به صورت خاص، از بین رفتن جنگلها به صورت عام و خطر جدی از بین رفتن جنگلهای زاگرس ( در حدود 7 دهه گذشته وسعت این جنگلها از 12 میلیون هکتار به 6 میلیون هکتار رسیده و در 7 سال گذشته تحت تاثیر پدیده خشکیدگی بلوط در حدود یک میلیون هکتار دیگر از آن از بین رفته است از بین رفتن این جنگلها از آنجا که در تامین 40 درصد آب شیرین کشور نقش دارند و دارای نقشی اساسی در تصفیه هوای کشور میباشند در نوع خود یکی از مخاطرات بزرگ امنیت ملی است). بیابانزایی؛ فرسایش خاک و .
باید توجه داشت که اگر کنترل و کاهش دو بحران نخست در بازههای زمانی کوتاه با برنامهریزیهایی دقیق امکانپذیر باشد بحران سوم در صورت ادامه روند کنونی رفته رفته به نقطه بی بازگشتی نزدیک میشود که در صورت رسیدن به آن نقطه که در برخی قسمتهای ایران به آن رسیده است دیگر بازگشتپذیر نخواهد بود. همانطور که پیشتر نیز بیان شد تمامی این بحرانها، ریشه در کیفیت حکمرانی پایینی دارند که مهمترین علت آن طراحی نامناسب سیستم حکمرانی در کشور و عدم توجه به این مساله است که سیستمهای حکمرانی در جهان پیچیده کنونی، برای آنکه بتوانند در بلند مدت قابلیت پایداری سرزمینی را تامین کنند باید از نوع سیستمهای پیچیده انطباقی باشند. علاوه بر بحرانهای فوق، ایران در آستانه یک بحران ی تحت عنوان بحران جانشینی نیز قرار دارد که در صورت عدم چارهاندیشی مناسب پیرامون آن میتواند تمامی بحرانهای فوق را با سرعتی باورنکردنی تشدید و تعمیق نماید که پرداختن به آن مجال و فرصت دیگری را میطلبد.
- وظیفه ملیگرایان در شرایط کنونی
آنچه که ملیگرایان در شرایط کنونی باید در پی آن باشند تلاش در جهت ایجاد فضایی برای گفتگوی ملی پیرامون این بحرانها، ریشههای پدید آمدن آنها و راههای برون رفت از آنها با استفاده از رسانههای نوین ارتباطی است. در این مسیر با توجه به ساختار و طراحی خاص سیستم حکمرانی کنونی، شروع گفتگو با بلندپایهترین مقام ی کشور اصلی لازم و ضروری است، چرا که در صورت عدم همراهی ایشان، بواسطه طراحی خاص سیستم حکمرانی کنونی، در کشور چشمانداز امیدوار کنندهای وجود ندارد و با پیش آمدن بحران جانشینی، بحرانها در حوزههای دیگر با شدتی قابل ملاحظه عمق خواهند یافت و با توجه به شرایط منطقه و جهان ایران در معرض یکی از خطرناکترین شرایط تاریخی خود قرار خواهد گرفت. به عبارتی رهایی از شرایط کنونی و مواجهه بهینه با این بحرانها نیازمند ایجاد اصلاحاتی اساسی در ساختار نظام حکمرانی کنونی است که جز با همراهی بلند پایهترین شخص نظام ی در شرایط برقراری این نظام امکانپذیر نخواهد بود، اگرچه نمونههای تاریخی موفق چندانی در این زمینه وجود ندارد، اما باید امیدوار بود و هر چه سریعتر با ایشان گفتگویی مهم، مبتنی بر احترام و البته چالش برانگیز را آغاز کرد.
[1] یکم آذرماه 1395 به دعوت انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران و در نشستی با عنوان ملیگرایی در ایران معاصر» مطالبی را پیرامون ملیگرایی و بحرانهای پیشروی ایران ارائه کردم. این متن، مطالب ارائه شده در آن نشست است که البته با توجه به ملاحظاتی که در آن نشست وجود داشت و برخی مطالب مجال طرح نیافت، تکمیل و تدقیق شده است. در آن جلسه شروین وکیلی و حسام سلامت نیز به عنوان سخنران حضور داشتند که از صحبتهای آنان و نظرات سایر شرکت کنندگان حاضر در نشست نیز بسیار استفاده کردم.
«ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیانگذاری»
سیستم حکمرانی ناکارآمد قربانی میخواهد و این بار نوبت روحانی است!
سیستم ,توجه ,ملی ,منافع ,ی ,یک ,منافع ملی ,توجه به ,است که ,که در ,با توجه ,بحرانهای پیشروی ایران ,سیستم حکمرانی کنونی، ,افزایش قابلیت پایداری ,کاهش قابلیت پایداری
درباره این سایت